سفارش تبلیغ
صبا ویژن
baner
???? ???? num 333333333 num 444444444 num 5555555555 email
num 777777777

علیرضا حقیقی می‌گوید بازی در یکی از تیم‌های خوب اروپا آرزوی فوتبالی اوست. او همچنین معتقد است در این فصل نباید از پرسپولیس توقع قهرمانی داشت و باید به شاگردان علی دایی زمان داد.

دروازه‌بان جوان و در عین حال باتجربه تیم ملی فوتبال که در این فصل بار دیگر برای پرسپولیس به میدان می‌رود، ساعتی میهمان ایسنا بود و به سوالات مختلف درباره شرایط خود، دوره حضورش در روبین‌کازان، تجربیات خود از حضور در فوتبال روسیه، اهدافش در آینده و ارزیابی‌اش از شرایط پرسپولیس در فصل جدید صحبت کرد.

 

 

 

از شروع فوتبالت بگو. از همان ابتدا با پرسپولیس شروع کردی؟

همه می‌دانند که من یک پرسپولیسی هستم. فوتبالم را از نونهالان پرسپولیس شروع کردم و بعد از آن هم به نوجوانان و خیلی زود هم به بزرگسالان پرسپولیس رسیدم. خدا را شکر می‌کنم که از پرسپولیس هم ترانسفر شدم و به تیم ملی رسیدم. الان هم چرخه اتفاقات به گونه‌ای بوده که بار دیگر در خدمت پرسپولیس هستم.

و بعد از گرفتن پنالتی علی دایی نامت را در زبان ها انداختی...

شرایط آن بازی خیلی خاص بود. در اولین ثانیه حضورم در تیم بزرگسالان پرسپولیس پنالتی علی دایی را مهار کردم. روحیه‌ای که مصطفی دنیزلی به من داد، من را طوری آماده بازی‌ کرد که انگار چند سال است در پرسپولیس بازی می‌کنم. همیشه هم گفته‌ام که جزو افتخارات زندگی‌ام است که پنالتی علی دایی را در اولین دقایق حضورم در پرسپولیس مهار کردم.

دقیقا دنیزلی به شما چه گفت؟

چیز خاصی نگفت. وقتی که فرشید کریمی اخراج شد، همه افراد روی نیمکت به من می‌گفتند که زود باش و لباست را بپوش و به زمین برو. دنیزلی را از دور دیدم که کنار زمین ایستاده بود و لبخند می‌زد. قبل از اینکه به زمین بروم، من را کنار کشید و گفت می‌دانم که امروز تیمم را نجات می‌دهی.

بعد از اینکه به دروازه‌بان ثابت پرسپولیس تبدیل شدی، به تیم ملی هم رسیدی؟

فکر می‌کنم اولین بار در زمان افشین قطبی بود که به تیم ملی دعوت شدم و خدا را شکر از آن موقع تا الان به طور مداوم حضور داشتم. بیشترین تعداد دعوت‌هایم هم در زمان کی‌روش بوده که فکر می‌کنم فقط یکی، دو اردو نبودم. در زمان قطبی هم فقط در جام ملت‌ها نبودم. یک سری اتفاقات افتاد که در آن مقطع من، پژمان منتظری، هادی نوروزی و مهدی کیانی از تیم ملی خط خوردیم. داستان مفصلی داشت. به قطبی گفتم به خاطر این موضوع پشت سرت حرف نمی‌زنم و هر حرفی داشته باشم، به خودت می‌گویم و این کار را هم کردم. هر 4 بازیکن هم خیلی راحت بلیت گرفتیم و به تهران برگشتیم. اصلا ناراحت نیستم. خدا نخواست که علیرضا حقیقی در آن اردو باشد. حالا دیگر فرقی نمی‌کند به چه دلیلی. اصلا نخواستم حاشیه‌ساز شوم و با اینکه در بازی‌های قبل از جام ملت‌ها هم عملکرد خوبی داشتم و در بازی دوستانه با تیم ملی قطر پنالتی گرفتم، نخواستم حرف و حدیثی به وجود بیاید.

یکی از جوان‌ترین کاپیتان‌های تاریخ پرسپولیس هم هستی.

برای اولین بار در زمان کرانچار و در اردویی در امارات بود که بازوبند کاپیتانی پرسپولیس را بستم. خدا را شکر توانستم تا همین اواخر که به روبین‌کازان می‌روم، آن را بر بازوی خود ببندم. این هم یکی دیگر از افتخارات زندگی من است.

و بالاخره انتقالت به روبین‌کازان. قبول داری زمان مطرح شدن این پیشنهاد چندان طبیعی نبود و درست بعد از شکست سنگین پرسپولیس در دربی بود که گفته شد روبین‌کازان تو را می‌خواهد.

اول این را بگویم که همیشه هدفم این بود که ترانسفر شوم. یعنی این را می‌دیدم که حتما باید یک روز در فوتبال اروپا بازی کنم. خدا بیامرز ناصر حجازی هم هر وقت من را می‌دید، می‌گفت حتما باید ترانسفر شوی. اگر نشدی، فوتبال را ببوس، بگذار کنار. همیشه جمله‌اش در ذهنم بود و خودم هم خیلی زحمت کشیدم تا توانستم ترانسفر شوم. با مدیر ورزشی روبین‌کازان که صحبت می‌کردم برای خودم خیلی جالب بود که آنها چطور بازیم را پسندیده بودند. اولین اردوی کارلوس کی‌روش با تیم ملی در اتریش بود. روبین‌کازان هم مثل امسال پیش از شروع هر فصل در اتریش اردو می‌زند. آنها تمرین تیم ملی را دیدند و از من خوششان آمد. تیم ملی هم در آن اردو سه، چهار بازی تدارکاتی انجام داد که در دو بازی حضور داشتم و واقعا هم خوب بودم. روبین‌کازان بعد از این ماجرا نماینده‌اش را به ایران فرستاد که آن نماینده سه بازی من را می‌بیند و حتی بازی ما با استقلال را هم از تلویزیون تماشا می‌کند. بعد از این که از نزدیک بازی من را می‌بینند، مطمئن‌تر می‌شوند و برای باشگاه پرسپولیس دعوتنامه می‌فرستند. خودم هم قبول دارم که باورش سخت است که یک تیم اروپایی بیاید یک دروازه‌بان جوان ایرانی را انتخاب کند اما این لطف خدا به من بود و خیلی خوشحالم که این اتفاق برای من افتاد. با این حال قبل از این که بخواهند پیشنهاد بدهند، در جریان علاقه آنها بودم اما دید اروپایی‌ها به فوتبال با دید ما خیلی تفاوت دارد. شما می‌گویید بازی آخر به استقلال باخته بودید اما آنها آینده را نگاه می‌کنند.

در این مدت زبان روسی را هم یاد گرفته‌ای؟

از 30 بازیکن روبین، 17 – 18 بازیکن خارجی هستند و اکثرا به زبان انگلیسی صحبت می‌شود اما باید روسی را یاد می‌گرفتیم. من هم در آنجا مترجم داشتم. زبان روسی واقعا سخت است اما یک چیزهایی یاد گرفته‌ام.

از زندگی‌ات در روسیه بگو.

واقعا خیلی سختی کشیدم. زندگی‌اش یک طرف و تمرین‌های دشوارش هم طرف دیگر. زمانی که رفتم از سایر بازیکنان خیلی عقب بودم و شش ماه سخت تمرین کردم. نوع تمرین‌های دروازه‌بانی کاملا فرق می‌کرد. به هر حال به تیمی رفته بودم که دروازه‌بان اولش گلر تیم ملی روسیه است و دروازه‌بان دوم هم سنگربان تیم ملی لیتوانی. روزی سه جلسه تمرین می‌کردم. صبح‌ها ساعت 7 صبح باشگاه بودم. 7:30 با مربی بدنساز تمرین می‌کردم. استراحتی می‌کردم. دوباره ساعت 10:30 در زمینی که پوشیده از برف بود، با مربی دروازه‌بان‌ها تمرین می‌کردم. بعد به هتل باشگاه برمی‌گشتم و مجددا ساعت 17 با تیم تمرین می‌کردم و ساعت هشت که می‌رسیدم خانه فقط می‌توانستم بخوابم. تا شش ماه برنامه‌ام این بود و بعد از آن فقط با تیم تمرین‌ می‌کردم.

تمرین‌های عابدزاده سخت‌تر بود یا تمرین‌های مربی دروازه‌بان‌های روبین‌کازان؟

اول از همه باید بگویم که برخی تمرین‌های عابدزاده را آنجا هم به من می‌دادند. یعنی بعضی مواقع ما از تمرین‌های عابدزاده تعجب می‌کردیم و با خودمان می‌گفتیم مگر می‌شود این تمرین را انجام داد؟ اما در تمرین‌های روبین‌کازان دیدم که می‌شود. واقعا تمرین‌های آنجا سخت است. کار کردن در زمینی که همیشه یخ زده، واقعا از آدم انرژی می‌گیرد. خدا را شکر می‌کنم که همیشه عادت کردم کارهای سخت را انجام دهم.

خودت فکر می‌کنی نگاه باشگاه روبین کازان به علیرضا حقیقی چگونه است؟

هدف‌گذاری آنها بلندمدت است. واقعیتی را باید قبول کنیم که من از فوتبال اسپانیا یا انگلیس به این تیم نرفته‌ام که از ایران و آسیا به روسیه رفتم؛ آن هم در چه پستی؟ دروازه‌بان! واقعا کار خیلی سختی است. در اروپا هم این طور نیست که تا دروازه‌بانی گل می‌خورد، بگویند ذخیره‌اش به زمین بیاید. بدتر از همه این بود که در اکثر بازی‌ها اصلا توپ سمت دروازه ما نمی‌آمد که دروازه‌بان ما بخواهد اشتباه کند. باورم نمی‌شود در لیگ یوفا با اینترمیلان بازی داشتیم، کلا سه توپ روی دروازه ما آمد که یکی از آنها گل شد و دیگر هیچ. ساختار دفاعی ما هم خیلی خوب است. افتخار می‌کنم که توانستم در بازی مقابل تیم‌هایی مثل اینتر و چلسی روی نیمکت روبین‌کازان بنشینم. با این حال نمی‌خواهم به خاطر همین مسائل دیگر نگاهی به آینده نداشته باشم و بگویم که هدف نهایی من نشستن روی نیمکت یک تیم اروپایی بوده است. شک نکنید که نرفته‌ام اروپا را ببینم و آنجا تفریح کنم. برای بازی رفته‌ام. با این حال احتیاج به زمان دارم و این را از روز اول هم گفته‌ام اما در ایران بعضی دوستان اصلا اجازه ندادند که به خودم بیایم. در تیم ما بازیکنانی مثل اوبافمی مارتینز، کارلوس ادواردو، ام‌ویلا و ... بازی می‌کردند. شما فقط از مسئولان باشگاه و هواداران احترام می‌دیدید.

 

 

 

بعد از مدتی که در روسیه داشتی، احساس می‌کنی، چه چیزهایی به تو اضافه شده است؟

نباید فراموش کنیم که سطح فوتبال آنها با اینجا قابل مقایسه نیست. به نظر من تمرین‌های آنها از بازی‌های ما سطح بالاتری دارد. حالا باید خودتان از نزدیک ببینید که تفاوت تا چه حد است. هر تمرین آنجا مساوی با یک بازی رسمی برای من بود. به هر حال حضور در یکی از تیم‌های برتر روسیه خواه‌ناخواه چیزهای زیادی به یک بازیکن اضافه می‌کند. من با این تیم به جمع هشت تیم برتر اروپا در جام یوفا صعود کردم و دو قهرمانی به دست آوردم اما درباره خودم باید بگویم که در فوتبالم تا چشم باز کردم، دیدم در کنار بزرگان پرسپولیس هستم. به هر حال از همان اول در این تیم بودم و از همان نوجوانی با بازیکنانی مثل علی دایی، کریم باقری، حمید استیلی، علیرضا امامی‌فر، افشین پیروانی، پژمان جمشیدی و ... کار می‌کردم. بعد از آن هم زیر نظر احمدرضا عابدزاده تمرین می‌کردم. وقتی که به روبین‌کازان رفتم از فضای پرسپولیس بیرون آمدم و به یک تیم حرفه‌ای با تفکرات کاملا حرفه‌ای رفتم. زندگی‌ام کاملا عوض شد؛ از تغذیه و تمرین بگیرید تا تفکرم در فوتبال.

بعضی از باشگاه‌های اروپایی تمام برنامه‌های بازیکنان خود را کنترل می‌کنند. روبین کازان هم همین طور است؟

بعضی از باشگاه‌ها هستند که شما باید هر روز صبح با کت‌وشلوار مخصوصی که به شما داده‌اند، در باشگاه حاضر شوید و کارت بزنید اما باشگاه ما این طور نبود. روزی دو جلسه تمرین داشتیم و باید در فاصله برگزاری تمرین‌ها در هتل باشگاه می‌ماندیم. در کل وقتی به اروپا می‌روید، همه چیز برای یک بازیکن فرق می‌کند. من هم از این قاعده مستثنی نبودم.

در این مدت حتما دوستان زیادی هم پیدا کرده‌ای؟

بله با اوبافمی مارتینز رابطه خوبی داشتم. همین طور با نلسون والدز و سزار رفت‌وآمد خانوادگی داشتم و خیلی به هم نزدیک شده بودیم. همین دوستان من خیلی از جاها اشتباهاتم را به من می‌گفتند و به من کمک می‌کردند. مهم‌تر از همه این است که آنجا کسی بخیل نیست و همه کمک می‌کنند که تو موفق شوی. هنوز هم رابطه‌ام را با این دوستان حفظ کرده‌ام. نلسون والدز فصل گذشته در والنسیا توپ می‌زد. در لیگ یوفا با لوانته بازی داشتیم و از آنجا که لوانته در شهر والنسیا است، قبل از بازی او را در هتل دیدم و حتی به اتاق من آمد. با مارتینز هم که در حال حاضر در آمریکا بازی می‌کند، هفته‌ای یکی، دو بار صحبت می‌کنم.

در این مدت با ایرانی‌های آنجا هم ارتباط داشتی؟

من اصلا در این مدت یک ایرانی هم ندیدم.

رابطه‌ات با هواداران روبین‌کازان چگونه بود؟

در آنجا به دروازه‌بان می‌گویند، "وتر". بعد از اینکه یک بازی تدارکاتی خوب برای روبین انجام دادم، هواداران خیلی تشویقم کردند و از همان موقع به من می‌گویند "سوپر وتر". ضمن اینکه به جرات می‌گویم، مربی دروازه‌بان‌های ما بهترین مربی دروازه‌بان‌های روسیه است. کاپلو که الان سرمربی روسیه است او را می‌خواست اما سرمربی ما مخالفت کرد. می‌توانم بگویم خیلی مدیون این مربی هستم. همیشه پشت دروازه می‌ایستاد و بعد از رفلکس‌های من می‌گفت این اشتباه است، آن درست است و تمام نکات ریز را به من می‌گفت. حتی شده 10 بار یک اشتباهم را به من می‌گفت تا ملکه ذهنم شود.

به پرسپولیس برسیم. چه شد که به صورت قرضی به این تیم بازگشتی؟

در روبین‌کازان به من بازی نمی‌رسید و همان‌طور که گفتم واقعا بازی کردن برایم خیلی سخت بود. البته باید بگویم که به سرمربی روبین هم حق می‌دهم. دیدم اگر یک سال برایم تبدیل به یک سال و نیم بشود، کارم سخت‌تر خواهد شد؛ چرا که مهم‌ترین چیز برای یک بازیکن بازی کردن است. یک مثال قدیمی هست که می‌گوید هر بازی مساوی با 10 جلسه تمرین است. در این اواخر با سرمربی تیم صحبت کردم و او فقط با این موافقت کرد که به صورت قرضی به یک تیم بروم و روی این موضوع تاکید داشت که هر مدت زمانی که در تیم دیگری قرضی بازی کردم، به همان مدت به قراردادم با روبین کازان اضافه شود. حرف آنها هم این بود که من با انتقال به یک تیم دیگر بتوانم بازی کنم تا هم به خودم کمک کرده باشم و هم در بازگشت به روبین‌کازان آماده باشم. ماندنم در روبین‌کازان ریسک بود؛ چرا که سخت می‌شد در این تیم به من بازی برسد. در تعطیلات بین فصل به ایران برگشته بودم و قصد داشتم از اینجا به اتریش بروم تا به اردوی تیم بپیوندم اما ویزایم از بدشانسی‌ صادر نشد. از آن طرف رویانیان و دایی در سفر خود به روسیه درباره انتقال من به پرسپولیس با مسئولان روبین‌کازان صحبت کرده بودند. سرمربی روبین به آنها گفته بود که اولویت ما این است که حقیقی در اروپا بازی کند. از چند تیم ترکیه، یک تیم هلندی و تیم اول آذربایجان پیشنهاد داشتم اما بعضی از این باشگاه‌ها با روبین‌کازان بر سر مسائل مالی به توافق نرسیده بودند و دو، سه باشگاه دیگر هم خواستار تست فنی شده بودند اما نمی‌توانستم و وقت را از دست می‌دادم. بعد از اظهار علاقه دایی و تلاش‌های رویانیان من هم به پرسپولیس برگشتم و الان با جان و دل برای این تیم تمرین می‌کنم. قسمت این بود که امسال به پرسپولیس برگردم.

پس شاید صادر نشدن ویزایت برای سفر به اتریش و پیوستن به پرسپولیس برایت توفیق اجباری بود؟

صددرصد خواست خدا بوده که به تیمی برگردم که خانه خودم است. هوادارانش را می‌شناسم و آنها هم به خوبی من را می‌شناسند. همچنین سرمربی‌اش علی دایی است که با او کار کرده‌ام. رویانیان هم در این مدت به من خیلی لطف داشت. حالا خیلی‌ها می‌گویند که حقیقی به خاطر این که در سال جام‌جهانی هستیم، به پرسپولیس آمد. این موضوع را رد نمی‌کنم اما این فقط یکی از دلایل حضورم در پرسپولیس است و اهداف دیگری هم داشتم که مهم‌ترین آنها این بود که می‌خواستم در تیمی باشم که بازی کنم.

واقعا رقم قراردادت با روبین‌کازان چقدر بود؟ مثلا رویانیان چند بار اعلام کرد از پول فروش حقیقی قرارداد دنیزلی و ژوزه را پرداخت کرد.

واقعا نمی‌دانم رقم قرارداد چقدر بود. باشگاه روبین‌کازان مبلغی را به پرسپولیس داده بود و پولی هم به خود من. این طور که خبر می‌رسد انگار آنها پول زیادی به پرسپولیس داده‌اند. اگر هم این پول در خیلی از جاها به پرسپولیس کمک کرده، باعث افتخار من است و خدا را شکر می‌کنم.

درباره پرسپولیس امسال صحبت کنیم. تیم علی دایی زودتر از همه تیم‌ها تمرین‌های خود را شروع کرد و بازیکنان جوانی هم به خدمت گرفت.

فکر می‌کنم حدود 11 – 12 بازیکن از تیم ما رفته‌ و همین تعداد آمده‌اند. این نشان می‌دهد که 50 – 60 درصد تیم عوض شده است و به جای بازیکنان فصل قبل هم چند بازیکن جوان آمده‌اند که نیاز به زمان دارند. به نوبه خودم از هواداران می‌خواهم که به این تیم زمان بدهند. واقعا وقت می‌برد تا پرسپولیس هماهنگ شود. حتی شاید این هماهنگی نیم‌فصل زمان ببرد. در حال حاضر علی دایی با پرسپولیس سه سال قرارداد دارد. این تیم هم 5 سال است که قهرمان لیگ برتر نشده است. به نظر من هواداران می‌توانند یک سال دیگر هم صبر کنند و به تیم‌شان وقت بدهند. چه بهتر که سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی بلندمدت از پرسپولیس آغاز شود آن هم با مربی‌ای مثل علی دایی.

قبول داری که هواداران از پرسپولیس همیشه انتظار قهرمانی داشته و دوست دارند تیم‌شان طوری بازیکن بگیرد که در آن فصل فقط برای اول شدن بجنگد؟

شکی در این نیست اما امسال هم پرسپولیس بازیکنان بدی نگرفته است. قبل از فصل به دوستان خودم می‌گفتم که اگر این پرسپولیس تا هفته چهارم، پنجم چند برد خوب به دست بیاورد و بازیکنان با هم هماهنگ شوند، شک نکنید که به استقلال سه گل می‌زنند؛ چرا که بازیکن جوان وقتی روی دور بیفتد، انگیزه زیادی پیدا می‌کند و ما هم امسال بازیکنان جوان زیادی داریم. ان‌شاءالله که این هماهنگی زودتر اتفاق بیفتد.

یکی از نقاط قوت پرسپولیس در فصل قبل خط دفاع این تیم بود که امسال هم همه مدافعان این تیم حفظ شده‌اند. موضوعی که کار را برای دروازه‌بان تیم هم راحت می‌کند.

البته در این جا با شما اختلاف دارم و آن هم این که دفاع یک کار تیمی و گروهی است. اگر مهاجمان و هافبک‌ها از آن جلو کار دفاع را به خوبی انجام ندهند، مدافعان هم کار سختی خواهند داشت. فکر می‌کنم دفاع تیمی پرسپولیس در فصل قبل خوب بوده و امیدوارم امسال هم همین طور باشد.

 

نکند مثل روبین‌کازان شود که توپ سمت دروازه نمی‌آمد و نیلسون هم در دروازه بماند؟

(با خنده) نه مهم‌تر از هر چیزی موفقیت پرسپولیس است و اینکه گل نخوریم. من هم تلاشم را می‌کنم و هر وقت آن بالایی بخواهد درون دروازه می‌ایستم. روزی دو جلسه تمرین می‌کنم و همان‌طور که گفتم، هر وقت خدا بخواهد دروازه‌بان اول پرسپولیس می‌شوم. مطمئنا بازی به من هم می‌رسد. امسال جو خوبی در پرسپولیس وجود دارد. میانگین سنی تیم پایین آمده است. امیدوارم تا پایان فصل کارمان را بدون حاشیه پیش ببریم.

از تیم ملی صحبت کنیم. در یکی، دو سال اخیر کی‌روش همواره به تو اعتقاد داشت و به اردوها دعوت می‌شدی.

اگر از مربیان تیم ملی بپرسید، متوجه می‌شوید که بعد از رفتن به روسیه از لحاظ دروازه‌بانی تبدیل به آدم دیگری شدم. این را خودم هم حس می‌کنم. کی‌روش هم که نیازی به تعریف و تمجید ما ندارد. خودش سال‌ها در کشورهای اروپایی کار کرده و می‌داند که کیفیت تمرین‌های این تیم‌ها چگونه است. قاعدتا بازیکنی که در اروپاست، چه به لحاظ بدنی و چه به لحاظ فکری قوی‌تر است. البته باید صادقانه بگویم که بعضی از بازیکنان ایرانی شاغل در لیگ‌های اروپایی چنین شرایطی را نداشتند و یکی، دو اردو می‌آمدند و بعد دیگر دعوت نمی‌شدند اما وقتی کی‌روش می‌دید که من در هر اردو آمادگی کافی را دارم، طبیعی بود که دفعات بعد هم من را دعوت کند.

کار با دن گاسپار را چطور می‌بینی؟

او هم مربی خیلی خوبی است. جدا از مسائل فنی در مباحث روحی - روانی خیلی با دروازه‌بان‌ها تمرین می‌کند و خیلی با گلرهایش رفیق است. فکر می‌کنم این خیلی به عملکرد بازیکنان کمک می‌کند.

از صعود تیم ملی به جام‌جهانی و آن بازی حماسه‌ساز برای کره جنوبی صحبت کنیم.

به نظرم مربی کره جنوبی با آن حرف‌ها خودکشی کرد؛ چرا که ما ایرانی‌ها مردمی هستیم که علیه ما اگر حرفی زده شود و خون‌مان به جوش بیاید، دیگر هیچکس جلودار ما نیست. هم او و هم کاپیتان کره بزرگ‌ترین اشتباه را انجام دادند و فکر می‌کنم خودشان عامل شکست کره بودند. در یک ماه آخر واقعا جو خیلی خوبی در اردوی تیم ملی حاکم بود. کل بازیکنان، کادرفنی، تدارکات، پزشک تیم و ... می‌خواستند که تیم ملی به جام‌جهانی برود و خدا را شکر این اتفاق افتاد.

بعد از اینکه به ازبکستان در تهران باختیم، خودت فکر می‌کردی، تیم ملی سه بازی پایانی را ببرد و به جام‌جهانی صعود کند؟

این هم به چگونگی دید ما از فوتبال برمی‌گردد. یک سیب که به هوا پرتاب می‌شود، تا به زمین برگردد، هزار چرخ می‌خورد. احتمال داشت در بازی مقابل کره در دقایق پایانی گل می‌خوردیم و ممکن بود به پلی‌آف برویم. همه چیز در فوتبال امکان‌پذیر است. ما هم نباید با خود می‌گفتیم که به خاطر باخت به ازبکستان دیگر همه چیز تمام شده است. البته این مشکلی است که هواداران ما هم دارند. مثلا یک تیم دقیقه 60 – 70 گل می‌خورد و آنها سریعا شروع می‌کنند به ترک ورزشگاه. در حالی که فوتبال 90 دقیقه است و حتی در ثانیه‌های پایانی وقت اضافه هم امکان تغییر نتیجه وجود دارد. آن موقع هم اگر نتیجه تغییری نکرد، می‌توانید به تیم‌تان اعتراض کنید نه اینکه فحش بدهید. در روبین‌کازان زمانی که تیم ما گل می‌خورد، هواداران تازه شروع به تشویق کردن تیم می‌کردند و ما خیلی از بازی‌ها را در دقایق پایانی برگرداندیم اما در ایران این طور نیست باید این فرهنگ را جا بیندازیم و صبرمان را بالاتر ببریم.

رابطه‌ات با کی‌روش چگونه است؟

تقریبا در هر اردو که به ایران می‌آمدم، با او صحبت می‌کردم. او از شرایط من در روسیه می‌پرسید. کی‌روش همانند بسیاری از مربیان حرفه‌ای دنیا در زمین جدی است و خارج از زمین با بازیکنان صمیمی بوده و با آنها شوخی می‌کند.

حضور تیم ملی در جام‌جهانی بار دیگر می‌تواند نقطه عطفی برای فوتبال ایران باشد. در این رابطه صحبت کن.

اول از همه باید این را بگویم که اگر به جام‌جهانی نمی‌رفتیم، فوتبال‌مان نابود می‌شد. 8 سال به جام‌جهانی نرفته بودیم و اگر این بار هم صعود نمی‌کردیم، می‌شد 12 سال. به اعتقاد من رقابت ما در جام‌جهانی از همان روزی که کره را بردیم و صعود کردیم شروع شده است. جام‌جهانی این نیست که شما سه بازی بکنید و برگردید بگویید، در یک تورنمنت مهم شرکت کردیم. باید هدف خود را در جام‌جهانی مشخص کنید. فکر می‌کنم باید هدف‌مان این باشد که این بار حداقل از گروه‌مان صعود کنیم. به نظر من دور از دسترس هم نیست. بالاخره باید فشاری روی بازیکنان باشد که آنجا بهترین بازی‌شان را انجام دهند. اگر با خودمان بگوییم که در جام‌جهانی به تیم‌هایی مثل برزیل، انگلیس و ... می‌خوریم پس نمی‌توانیم صعود کنیم، مشخص است که انگیزه بازیکنان هم پایین می‌آید اما این اصلا درست نیست. اگر گروه خوبی داشتیم، می‌توانیم به صعود فکر کنیم. چیزی از کره و ژاپن کمتر نداریم. الان فقط هدف ما این شده که هر 4 سال یک بار به جام‌جهانی برویم اما نباید به همین اتفاق قانع شویم؛ ضمن اینکه صعودمان به جام‌جهانی اتفاقات مثبت دیگری را برای فوتبال‌مان و وجهه آن در دنیا رقم می‌زند. بعد از صعود تیم ملی به جام‌جهانی به روسیه برنگشتم. در صورتی که فکر می‌کنم اگر این کار را می‌کردم، آنها استقبال زیادی از صعود ایران می‌کردند و به خاطر این اتفاق به من تبریک می‌گفتند.

به نظر می‌رسد فدراسیون برای برگزاری اردوها و بازی‌های دوستانه مدنظر کارلوس کی‌روش مشکلاتی دارد.

نباید این طور باشد. ما در مهم‌ترین سال فوتبالی‌مان هستیم، بنابراین باید حمایت‌های لازم از فدراسیون صورت گیرد. اگر اردوهای ما لغو شود و بازی‌های دوستانه خوبی هم نداشته باشیم، سه بازی در جام‌جهانی انجام می‌دهیم و با نتایج ضعیف برمی‌گردیم و همه هم به ما می خندند. در کنار این مسائل باید توجه کنیم که کارلوس کی‌روش هم آبرویش را دوست دارد و می‌خواهد به عنوان سرمربی تیم ملی روی نیمکت ایران در جام جهانی بنشیند. به نظر من مشکل مالی خیلی هم حاد نیست و ما می‌توانیم با گرفتن چند اسپانسر مسائل را به راحتی حل کنیم.

 

 

فکر می‌کنی نقش نهادهای دولتی و وزارت ورزش در کمک به فدراسیون برای حضوری موفق در جام‌جهانی چقدر است؟

فقط برای شما باشگاهی مثل روبین‌کازان را مثال می‌زنم که برای تمام سفرهای خود بازی‌های تدارکاتی، اردو و ... همه برنامه‌ها از قبل چیده شده و شما از قبل هیچ دغدغه‌ای ندارید. حالا در اینجا بازیکن تیم ملی باید نگران این باشد که اردوی پرتغال لغو شد و یا فلان اتفاق در تاریخ مقرر نیفتاد. الان فوتبال ایران و مهم‌تر از آن ورزش ایران نیاز به حمایت دارد. اگر قرار باشد تیم ملی به جام‌جهانی برود و بازیچه دست سه تیم شود، آبروی ایران می‌رود. به عنوان یک ورزشکار و ایرانی از دولت جدید خواهش می‌کنم که در این سال مهم به فوتبال اهمیت بدهند. کمتر از 10 ماه به آغاز جام‌جهانی باقی مانده است و باید همه کمک کنند تا نتایج خوبی بگیریم.

پیش از صعود ایران به جام‌جهانی با تصمیم کارلوس کی‌روش اتفاقی در تیم ملی افتاد که تقریبا در تاریخ فوتبال ایران بی‌سابقه بود. مهدی رحمتی از فوتبال خداحافظی کرد و با اینکه درخواست‌های زیادی برای بازگشت او به تیم ملی وجود داشت، کی‌روش با این موضوع مخالفت کرد.

در این باره هیچ نظری ندارم. تصمیم شخصی بازیکن بوده که چنین کاری بکند و از آن طرف کی‌روش هم تصمیم شخصی گرفته که او در تیم ملی نباشد.

دوست داریم به عنوان یکی از دروازه‌بان‌هایی که در مسیر صعود به جام‌جهانی ایران را همراهی می‌کرد، بیشتر در این رابطه صحبت کنی. به هر حال در سه بازی آخر روی تو، رحمان احمدی و سوشا مکانی فشار زیادی بود.

فقط به گفتن این یک جمله اکتفا می‌کنم که در فوتبال ایران خیلی از بازیکنان خیلی از اتفاقات پشت پرده را رقم می‌زنند که این اصلا درست نیست اما باز هم می‌گویم که تا زمانی که آن بالاسری نخواهد، برگی از درخت نمی‌افتد، چه برسد به خواسته‌های یک بازیکن و مربی. سرمربی تیم ملی تصمیمی گرفته و همه باید به آن احترام بگذارند. از رییس فدراسیون گرفته تا هواداران. الان هم تیم ملی به جام جهانی رفته. فرقی نمی‌کند که با علیرضا حقیقی رفته یا بدون او. مهم اسم ایران است که در جام جهانی حضور دارد.

البته کی‌روش با این تصمیمش نشان داد که بیشتر از هر چیزی به فکر منافع تیم ملی است.

صددرصد همین طور است. او همیشه بازیکنان آماده را دعوت کرده و فکر می‌کنم در این مدت هر کس حقش بوده به تیم ملی دعوت شده است.

چقدر امید داری در جام‌جهانی تبدیل به دروازه‌بان اول تیم ملی شوی؟

فکر می‌کنم همه بازیکنان دنیا دوست دارند که برای تیم ملی‌شان در جام‌جهانی بازی کنند. به هر حال تمام سعی و تلاشم را می‌کنم که در جام‌جهانی حضور داشته باشم. باز هم تکرار می‌کنم اول از همه خواست خداست که چه کسی به برزیل برود و چه کسی نرود و مجددا خواست خداست که چه کسی درون دروازه بایستد. کسی از یک ثانیه بعد زندگی خودش خبر ندارد.

سقف آرزوهای علیرضا حقیقی در فوتبال چیست؟

برای من بازی کردن در یکی از تیم‌های اروپایی هدف نهایی است. همان‌طور که گفتم امسال قسمت بود به پرسپولیس برگردم و یک قدم به عقب بردارم. همه تلاشم را می‌کنم که در بهترین شرایط آمادگی باشم و تا جایی که می‌توانم به پرسپولیس کمک کنم.

 

بعضی دروازه‌بان‌ها مثل احمدرضا عابدزاده اخلاق‌های خاصی داشتند و به نوعی برون‌گرا بودند. مثلا یک بار تو را در اردوی تیم ملی دیدیم و متوجه شدیم که بیشتر اوقات در یک گوشه برای خودت نشسته‌ای.

هر کسی اخلاق خاصی دارد. من علاقه زیادی به موزیک دارم و مواقعی که در اتوبوس یا هتل هستیم به موزیک گوش می‌دهم. بعضی مواقع هم اگر وقت داشته باشم کتاب می‌خوانم اما در اردوها بیشتر زیر فشار بازی و تمرین خسته‌ایم. ضمن اینکه اعتقاد دارم دروازه‌بان‌ها آدم‌های خاصی هستند و بیشتر اوقات دوست دارند، تنها باشند. آنها زیاد فکر می‌کنند و به همین خاطر است که می‌گویند دروازه‌بان‌ها اگر فوتبالیست نمی‌شدند، تنیسور می‌شدند. حالا این که شما می‌گویید هم برمی‌گردد به ویژگی‌های شخصی عابدزاده. من از خیلی ها پرسیدم که می‌گفتند او اصلا با کسی کاری نداشت. البته خیلی‌ها هم از این داد زدن‌های من در زمین خرده می‌گرفتند. در دیداری که 70-80 هزار تماشاگر هستند که نمی‌توانم خیلی آرام بگویم دفاع عزیز این کار را انجام بده! باید داد بزنم و خیلی از مواقع باید داد بزنم تا بازیکن به خودش بیاید. زمانی که ایران بودم بی‌دلیل روی کارم زوم کردند و شاید از کاه، کوه ساختند. داد زدن دروازه‌بان سر مدافع در همه جای جهان یک مساله طبیعی است اما آنقدر روی من زوم کرده بودند که مثلا اگر عطسه می‌کردم و دستم را جلوی دهنم نمی‌گرفتم، می‌گفتند: "چقدر حقیقی بی‌تربیت است!" همه این مسائل فشار مضاعفی روی من می‌آورد. امیدوارم امسال من اشتباهی نداشته باشم و یک سال خوب را در پرسپولیس بگذرانم.


[ چهارشنبه 92/5/23 ] [ 11:0 صبح ] [ جواد احمدی ]